شکوفه هاي يأس/ جانان نوذري/ اسفند ماه 1393 چه خاطره ها و داستان ها شنيده بودم از زمستان هاي تهران و برف هاي سنگينش. اما بهمن ماه بود که درخت هاي بادام باغ شکوفه دادند. تنها خاطره اي از شکوفه ها چه کابوس هراس انگيزي ست و چه تلخ مانند بادام هاي وحشي. شايد روزي ما با همدستي طبيعت ناگزير از طرح توطئه اي باشيم براي به روزرساني زيبايي!
نااميدِ دي يوژني/ امين باقري/ اسفند ماه 1393/ به نقل از: http://peyk.iribnews.irاميد، از چهار هزار کيلومتر دورتر از مرزها ميآيد. نام کاملش « اميد نادي يوژني» است. ترکيبي از زبان روسي و فارسي. اشاره اي به دو سرزمين محل تابستان و زمستان گذراني اين درناي زيبا دارد... آخرين بازمانده از گروه غربي درناهاي سيبري است که هر سال براي گذران فصل سرد به تالابهاي شمال ايران ميآيد. قديميها ، اميد صدايش ميکنند... از 50-60 سال قبل متوجه شدند که گروهي شامل صدها درناي سيبري به سواحل جنوبي خزر ميآيند تا زمستان را سپري کنند. ميانه اسفند هم برميگردند تا سال بعد. متأسفانه اما هرسال ميزباني ما يکييکي از تعدادشان کم کرد تا امروز که چشم همه فقط به آمدن يکي است. اميد هفت سال پيش بود که با جفت خود به ايران آمد ولي تنها بازگشت.